تمام تنم امانتدار بوسه های توست . تمام آغوشم از بوی تنت تا ابد مست خواهد ماند... آنجا که زبان تو را نمیفهمند نگاه مرا خواهند فهمید. بازگشت هیچ چیز را نابود نخواهد کرد... چه پرحماقتم وقتی با امید از تو سخن میگویم وقتی در آسمان دنیای تو من برای همیشه غروب کرده ام ...نخند ،باورم همچون سگ لگد خورده ای هنوز به محبتی ایمان دارد.
تمام تنم امانتدار بوسه های توست . تمام آغوشم از بوی تنت تا ابد مست خواهد ماند... آنجا که زبان تو را نمیفهمند نگاه مرا خواهند فهمید. بازگشت هیچ چیز را نابود نخواهد کرد... چه پرحماقتم وقتی با امید از تو سخن میگویم وقتی در آسمان دنیای تو من برای همیشه غروب کرده ام ...نخند ،باورم همچون سگ لگد خورده ای هنوز به محبتی ایمان دارد.
چه بی تابانه می خواهمات ای درویات آزمون تلخ زنده به گوری ! چه بی تابانه تو را طلب می کنم! بر پشت سمندی گویی نو زین که قرارش نیست. و فاصله تجربهیی بیهوده است. بوی پیرهنات این جا و اکنون. ــ کوه ها در فاصله سردند. دست در کوچه و بستر حضور مـأنوس دست تو را می جوید و به راه اندیشیدن یأس را رَج می زند. بی نجوای انگشتان ات فقط. ــ و جهان از هر سلامی خالی...
چه بی تابانه می خواهمات ای درویات آزمون تلخ زنده به گوری ! چه بی تابانه تو را طلب می کنم! بر پشت سمندی گویی نو زین که قرارش نیست. و فاصله تجربهیی بیهوده است. بوی پیرهنات این جا و اکنون. ــ کوه ها در فاصله سردند. دست در کوچه و بستر حضور مـأنوس دست تو را می جوید و به راه اندیشیدن یأس را رَج می زند. بی نجوای انگشتان ات فقط. ــ و جهان از هر سلامی خالی ست. ...
شهرزیبا شهر زیبای قرارهایمان بود هر وقت سیگار میکشم با شکلات مزه ات زیر زبانم تکرار میشود هروقت ستار گوش میکنم ..... هروقت از سه راه دهکده میگذرم هروقت باران میبارد خیابانها فراموشت نمیکنند