آرادآراد، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

فصل سرد

بمان

چقدر زود دلم برایت تنگ میشود نگاه میکنی به من چقدر زود دلم امان مرا میگیرد شربیانی خیابان تمام دلتنگی هاست در آغوش من بمان برای ابد خودم را در نگاه تو ماندنی میکنم ...
18 فروردين 1393

اجبار

کی رفتی یادم نیست... من تنهایت گذاشتم و رفتم؟ هیچگاه نخواهی فهمید که یک زن زیر باراجبار چگونه راست می ایستد و اشک نمیریزد.... ...
25 اسفند 1392

بوسید

گفت ببوسمت گریستم تا امروز دیگر هرگز عاشق نخواهم شد. دیگر هرگز نخواهم بوسید. فقط او بود که میگفت هیچکس را هرگز مثل تو نخواهم بوسید ........ ...
25 اسفند 1392

همراز

کاش یکبار یاد من بیفتی دلت مرا بخواهد دلت بخواهد با من در موبیدیک غذا بخوری خبر دارم دلت دیگر برای هیچکس تنگ نخواهد شد حتی برای همراز ....... ...
25 اسفند 1392

کافه

گرم باش من گرما را دوست دارم من قهوه خوردن در سرما را دوست دارم من نشستن در کافه را دوست دارم من سیگار را دوست دارم تا آمدنت بیا دیگر در پاکت چیزی نمانده ...
25 اسفند 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فصل سرد می باشد