بدون عنوان
سلام عزیزترین عزیزای من .
آراد مظلوم مهربون و حساس من.
آدرین شیطون و شلوغ من که وقتی گریه میکنی از ته دله.
خیلی خوشحالم پیش من هستید اگه شما نبودید خیلی تنها میشدم.مثل باباتون که الان خیلی تنهاست.نمیدونم چرا دلم گهگداری براش میسوزه. اما هی به خودم میگم این آتیشیه که خودش واسه خودش روشن کرده.الان بابابزرگتون زنگ زده و تهدید کرده که من با طلاق اینها کاری ندارم بهش بگین(منظورش م نبودم)بچه ها رو بیاره بده وگرنه ازش شکایت میکنم!!!!!!!
فکرش رو هم نمیکردم اینطور آدمی باشه.اما چرا قبلا هم وقتی من سر آراد حامله بودم از این تهدید ها کرده منو.شماها که یادتون نمیاد ولی اومد خونه مامان جونی و به من گفت نه خودت مهمی نه اون گه تو شیکمت.....
چون من از دستشون ناراحت بودم چون داشتم با سختی زندگی میکردم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی