بدون عنوان
من میترسم از باورهای دور
من میترسم از مردی که بالبخند می آید
من میترسم از دستی که خط مورب لبهایم را لمس خواهد کرد
بگو گنجشکها را با کدامین اسلحه خواهی زد
غرق در خون
غرق در من
غرق در نفرت تو از پرواز
بگو چطور شاهین سکوت را بر شانه ام می نشانی
هنگامه ی عریانی چلچله ها
من می ترسم
تنت بوی کافور مرگ میدهد در هوس...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی